دانلود تحقیق درمورد بررسي مفهوم رهبري در جامعه در آثار رومي با تاكيد بر مثنوي معنوي
با دانلود تحقیق در مورد بررسي مفهوم رهبري در جامعه در آثار رومي با تاكيد بر مثنوي معنوي در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق بررسي مفهوم رهبري در جامعه در آثار رومي با تاكيد بر مثنوي معنوي را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق بررسي مفهوم رهبري در جامعه در آثار رومي با تاكيد بر مثنوي معنوي ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد بررسي مفهوم رهبري در جامعه در آثار رومي با تاكيد بر مثنوي معنوي
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:46 صفحه
قسمتی از فایل:
پيش در آمد :
دي شيخ با چراغ همي گشت كرد شهر گز ديو و دد ملو لم وانسانم آرزوست
طبق روايت هاي مختلف از آدم (ع) تا خاتم (ص )يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر و ائمه و اوليا همه وهمه آمده اند تا انسان را كه (صاحب اختيار وجبر ) است هدايت كنند و او را به سرمنزل مقصود و خوشبختي برسانند . ولي از بدو تولد اولين فرزندان آدم ، هابيل و قابيل مي بينيم كه انسان براي ارضاي نيازهاي خود چه اعمالي را انجام نميدهد تا به لذت هاي آني خود برسد. همانطوريكه هابيل براي حس برتري جويي و خود خواهي و هوا و هوس خود برادرش هابيل را مي كشد و اين اولين خوني است كه بر روي زمين ريخته مي شود . اما پيامبران و ائمه و اوليا آمده اند . تا انسان را كه ( اشرف مخلوقات ) است به مكارم اخلاقي برسانند وبه همين دليل بيشتر روي تهذيب نفس انسانها كار كرده اند اما بايد توجه داشت كه در درون انسان دو نيروي متضاد اهريمني وخدايي به طور فطري قرار داده شده است كه هميشه اين دو نيرو با هم در جدال و كشمكش هستند و اين انسان است كه بايد به تقويت نيروي دروني خود بپردازد تانيروي اهريمني را وادار به عقب نشيني كند بدين گونه ميدان ديد و وسعت عملياتي نيروي خدايي بيشتر ميگردد وچنانچه اين پيشرفت و روند ادامه داشته باشد ، نيروي اهريمني بصورت زندانياي در مي آيد كه در غل و زنجير نيروي خدايي اسير ميگردد ولي به محض اينكه انسان از جاده راستي و درستي منحرف گردد ، نيروي اهريمني قوي گشته و غل و زنجير را از هم گسسته و به مركز فرماندهي نيروي خدايي يعني عقل نزديك مي گردد و آن را مورد حمله و تهاجم قرار مي دهد و آنقدر اين حمله را ادامه مي دهد تا انسان را مسخر خود كند تا از اينجا به بعد است كه ديگر انسان هر روز و هر روز به گمراهي و كجروي بيشتر تمايل پيدا مي كند و از نيروي خدايي خود فاصله گرفته و خويشتن خود را گم مي كند و سرانجام بدي بر تمام وجود او حاكم گشته و او را دركام خود فرو مي برد . تا به ورطه هلاكت و نيستي سوق دهد و به همين دليل است كه پيامبران و ائمه و اوليا را مي فرستد كه دراين راههاي پرخوف وخطر ، دست گير رهروان راه حقيقت و يا ديگر سالكان وادي طريقت باشند تا انسانها را با چراغ هدايت و روشنگر و بيدار كننده خود به راه درست و مستقيم بكشانند .
چه اگر اين فرستادگان و برگزيدگان ودوستان خدا نبودند ، جهان يكباره به دست بشر نابود و معدوم مي شد و آثاري از انسان و انسانيت باقي نمي ماند . بايد اين برگزيدگان باشند ، تاپيروان و سالكان وادي معرفت را به سرمنزل مقصود هدايت برسانند چنانچه گفته اند :
طي اين مرحله بي همرهي خضر مكن ظلمات است بترس از خطر گمراهي
و آدمي بعد از پيامبران و ائمه نياز به اولياء ، راهبر ، ولي، هادي و مرشد دارد .