امروز جمعه , 25 آبان 1403

پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)

6,000 تومان
  • فروشنده : کاربر
  • مشاهده فروشگاه

  • کد فایل : 47433
  • فرمت فایل دانلودی : .doc
  • تعداد مشاهده : 6.6k

دانلود تحقیق درمورد راههاي ايجاد تحول در نظام تعليم و تربيت

دانلود تحقیق درمورد راههاي ايجاد تحول در نظام تعليم و تربيت

0 6.6k
لینک کوتاه https://powerpoint-hashtom.pdf-doc.ir/p/c93d832 |
دانلود تحقیق درمورد راههاي ايجاد تحول در نظام تعليم و تربيت

با دانلود تحقیق در مورد راههاي ايجاد تحول در نظام تعليم و تربيت در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق راههاي ايجاد تحول در نظام تعليم و تربيت را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق راههاي ايجاد تحول در نظام تعليم و تربيت ادامه مطالب را بخوانید.

نام فایل:تحقیق در مورد راههاي ايجاد تحول در نظام تعليم و تربيت

فرمت فایل:word و قابل ویرایش

تعداد صفحات فایل:8 صفحه

قسمتی از فایل:

راههاي ايجاد تحول در نظام تعليم وو تربيت

اصل چيست و به چه معناست؟ و در قلمرو مختلف معرفتي چه مفهومي از آن مورد نظر است؟ اصل در لغت به معناي ريشه، اساس، پي، بنيان، و نيز به معناي سرشت و فطرت و گاهي به عنوان يک قاعده کلي است و اين معني لغوي و اصطلاحي در مفاهيم تعليم و تربيت اسلامي بسيار به کار رفته است و در تربيت اسلامي مفهوم اصل قرآني و اسلامي بايد بيشتر شناخته شود. در يک کلام بايد گفت که همه انبياي خدا و پيامبران صاحب شريعت الهي بر محور و اساس تعليم و تربيت يا تزکيه و تعليم کتاب و حکمت مبعوث شده اند و اساس بعثت انبيا بر اين قرار دارد و در سوره جمعه آيه 2 به همين نکته تصريح شده است که "هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزکيهم و يعللمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفي ضلال مبين." اين آيه گوياي اساس بعثت انبيا براساس تزکيه و آموزش و تعليم حکمت است. قرآن در سوره بقره (5)، افزون بر آن به نکته ديگري اشاره کرده است که انبيا علاوه بر اين به اصطلاح ريشه و اساس، يک نکته ظريفتري را يادآور شده است که علاوه بر تعليم و تربيت، حکمت و دانش و کتاب بر امتها، چيزهايي تعليم مي دهند که آن تعليمات را نمي دانستند، ويعلمکم مالم تکونوا تعلمون يعني آموزش چيزهايي که نمي دانند; بنابراين يک بحث فراگير در مساله تعليم و تربيت اسلامي از اين آيه استفاده مي شود و در اين جا دو محور را بايد در نظر گرفت: محور اول، به اصطلاح معلم و مربي، مزکي و ... که تعليم دهنده است. محور دوم، متربي، تربيت شونده و تعليم گيرنده و تزکيه شونده است و جالب توجه است که قرآن بر اين اساس نخستين معلم را در آفرينش انسان ، خدا و سپس آدم را معرفي مي کند و گروه تعليم شونده را هم فرشتگان به حساب مي آورد (جامعه و بشريت را چون گلستان و استاد و معلم را باغبان و گل پرور مي داند) و لذا امتيازي که فرشتگان گرفتند و بعد از آن يادگيري، اعتراف کردند، ادعاي قبلي را پس گرفتند و اعتراف کردند که در آموزش از حضرت آدم يک رتبه پايين تر هستيم و آن تعبير صريح قرآن است که; خداوند آن اساس و ريشه و اسما علوم و دانشهاي مختلف را به آدم آموخت (علم آدم الاسما کلها ثم عرضهم علي الملائکه) و وقتي که فرشته ها اعتراض کردند: که چرا ما را خليفه الله قرار ندادي که از علم و دانش بي کران بهره مند شويم " خداوند به آدم فرمود : آن اسمائي که آموختي به اينها بگو : "آن اسمائي که ياد گرفته بود، آن دانشي که از طريق الهام و وحي آموخته بود به فرشتگان عرضه کرد. فرشتگان تسليم شدند و اعتراف کردند به اين که ما چيزهايي را نمي دانستيم و الان آموختيم. "لاعلم لنا الا ماعلمتنا" يعني آن برتري خود را پس گرفتند و پذيرفتند که تنها آدم شايسته جانشيني و خليفه الهي است آن هم به سبب دانش و علم سودمند الهي. در اين جا نکته اي است که معلوم مي شود، ما چيزي نداريم مگر آن چيزي که خدا به ما بياموزد و ياد بدهد. به خدا گفتند که آدم بر ما افضل است و برهمين اساس، مي بينيم که معلم و مربي بعدي، انبيا هستند. بعد متربي و تربيت شونده و تعليم گيرنده، بطور کلي انسانها و امتها هستند. بنابراين دو محور، يکي تعليم دهنده و ديگري تعليم گيرنده، اين دو مساله را بايد بدانيم، مرحله اول فرشتگانند که زير پوشش تعليمات و تربيت حتي آدم و انبيا قرار مي گيرند، که انسان را برتر از آنها هم مي دانند و به اصطلاح فرشتگان، اين است اولين آموزه قرآن! مرحله دوم، تعليم همه انسانهاست. بنابراين اساس، نخستين معلمان بشري انبيا هستند واولين آنها حضرت آدم و آخرشان حضرت محمد(ص) خاتم پيامبران است و به تعبير شيخ عرفان، شيخ محمود شبستري که مي گويد: يکي خط است از اول تا به آخر در آن جمله بشر هم چون مسافر در اين راه انبيا چون ساربانند دليل و راهنماي کاروانند وزايشان سيد ما گشته سالار هم او اول همو آخر در اين کار و در اين خط همه بندگان خدا و همه انسانها مسافر هستند و انبيا کاروان سالار و رهبري اين کاروان را دارند. چون امتداد اين کاروان تا پايان نظام هستي مي رود و انبيا ساربانهاي اين کاروانها هستند