امروز جمعه , 25 آبان 1403
پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)
دانلود تحقیق درمورد ديوان زماني
با دانلود تحقیق در مورد ديوان زماني در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق ديوان زماني را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق ديوان زماني ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد ديوان زماني
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:137 صفحه
قسمتی از فایل:حمد بي حد مر خدائي را كه او يكتا بود برتمام انبياء او محمد ختم شد بر علي ابن عم او هم بدختش فاطمه برهمين پنج تن قسم يارب كه بردم نامشان برعلي ابن الحسين هم باقر آن شه قسم برشهي هفت سال مأوا داشت در زندان غم بر رضا فرزند دلبند امام هفتمين برتقي فرزند سلطان خراسان اي خدا برامام دهمين اي كردگار بي معين برشه صاحب زمان آن يادگاري از حسن بارالاها بر تمام انبيا هانت قسم ظلم را كم ظالمان را ريشه كن از بيخ كن گشته در بازارها پول ربا آخر زياد قلبها خردن ابر پول ربا باشد ولي اي سيه رو توكه قلبت خوردن پول رباست چون قيامت آيد ازتودان شكم گردد بزرگ تاتوراعمراست(زماني)ازخدادرخواست كن بيبيبتينمبتيسنمبتينبسيتبيسنبتينبكتيسكبتبينبت نام نيكو ماندش بهتر از آن گنج زر است مست دنيا تا بكي دل بسته بر لذّات او چون كه دست ديگر ازدست تودربالاتر است دان زدستت سختتر دستي تورا روي سر است نيت و قلب تو آگه دان خداي داور است هركه كرد اين كارهاكي امت پيغمبر است باچنين اعمال بي جائي كه ازتوصادر است گرچه قارون جمع براودرهم سيم وزراست زادتوشه روسفيد بي شك بروزمحشر است ساعتي فكر اي (زماني)ازعبادت بهتر است يسنمبتسينمبتيسنمبتيسنمبتيسمنبتيسمنبتمت دم بدم لعنت كند بر قاتلانت يا حسين پاي بوس آيند اندر آستانت يا حسين بررخ اكبر سلام آن نوجوانت يا حسين هم بر اصغركودك شيرين زبانت يا حسين پاي بوس آيد ترا با دوستانت يا حسين سنيتبسنيبتنيسمتبنيتبينسبتنسمتبينبتينتبيمبتنت زبهرش داشت زهراروزوشب چشمان ازخون تر نبودي روزوشبها جز فغان و ناله اش كاري دگربين گردش چرخ فلك ازاوچه شد ظاهر علي خانه نشين اف باد برتو روزگار دون نمودندي براين كاش اكتفا آن امت گمراه نمي كردي عذارماه او ايكاش او نيلي دست توچون شد بلند بر فرق مظلومان مزن ميزني امروز اندر فرق افتاده تو دست برربا پولت دهي تو شرع آن سازي درست قصد تو باشد كه گيري چهل صدم پول ربا واي برتو واي برتو مي كني با خود ستم مال دنيا را نبرد همره كسي جز يك كفن هركه پيش از خود فرستادي براي آخرت پس عزيزم يك دمي بنشين بحالت فكر كن يبسنمبتيسنمبتيسنمبتيسنمبتنيسمبتينمتبنت هركه ياد آرد زتو و زداستانت يا حسين برتمام شيعيان اين آرزو اندر دل است ياحسين برتوسلام اي كشته در جنب فرات برعلمدارت دگر بر قاسم نوكدخدا بردل اين باشد (زمانيرا) اميد اي شاهدين نتبيكستنبنميتبنيستبنيستبنميستبنيستبنمتينتنت چه چشم خويش بربست از جهان پيغمبر اطهر هنوز از مرگ بابش بود اندر گريه و زاري نظر كن بر جفاي روزگار و ظلم او آخر پس از مرگ نبي ازظلم جور آن بدانديشان فدك شد غصب كه اوميبود ازدخت رسول الله نميزد كاش آن بي دين به روي فاطمه سيلي (زماني) آتش سوزان بدر زد آن سگ مرتد بسينبتسينمبتيسنمبتسينمبتيسنمبتيسنمبتيسي بدرب خانة زهرا كه دود آن بكيوان شد زضرب پاي آن بيدين زجا بركنده شد آن در بخاك افتاد وپهلويش شكست اي آه و واويلا كه پهلويم شكست وروي خاك تيره افتادم مكان بين در و ديوار شد بردخت پيغمبر زدش با تازيانه چند او را پهلو و بازو نشان اين دگر يك تازيانه آشكار آمد نمود آن تازيانه نيلگون پهلوي دختر را بدادندي عبور آنها گروه شامي و كوفه بيافكندند دوان در قتلگه با ديدة خونبار سر نعش برادر رفت زينب با فغان و داد بدستش تازيانه شمر آمد آن سك مردود نمودي نيلگون پهلوي آن بي بي چنان مركب سخن كوته (زماني) قلبهاراخون پرآذركرد ينمسبتسينمبتيسمنبتينمبتيبنمتسمنبتسينبمتسين روبر پسرعمش علي بنمود وگفت اين فاطمه باتو مرا يكدم به نزد بستر زهرا نشين يابن عما ده گوش تو بر گفته هاي فاطمه ازظلم خود آخرفلك اين رشتة عمرم بريد زسيلي صورتش نيلي بشد اي آه ازآن ساعت بنيبنسيبيسنبتينمبتينبتيسنبتيسمنبتيمسنبتيمنتبني امان وآه ازآن دم آتش سوزان فروزان شد چه درشد سوخته باپا لگد زد آن جفاگستر فتاد آن در زجا اي آه آمد پهلوي زهرا صدازدفاطمه گفتا علي جان رس به فريادم زجور اين ستمكار بدور از خالق داور فتادي فاطمه برخاك چون ازظلم آن بدخو در اين جا تازيانه بر تن زهراي زار آمد كبود اين تازيانه كرد گر پهلوي مادر را در آن وقتي اسيران نبي از قتلگه جمله زاشتر خويشتن را آن زنان و كودكان زار روان هريك بسمت كشته اي با ناله وفرياد بغل بگرفت جسم بي سر پاك حسين خود بزد با تازيانه آن لعين بر پهلوي زينب جدا با تازيانه زينب از نعش برادر كرد ينسكبتنيتبميتبنيبتينمستبسنمبتسنيبتسينمبتنيت چون شد از اين دار فنا پايان عمر فاطمه گفتا پسرعم جان بيا باشد وداع آخرين گويم وصيتهاي خود برتو من زار غمين بر نونهال عمر من باد خزان از كين وزيد